مهدی سیمایی مینویسد:
«درباره علت خلقت مخلوقات از جهات و جوانب مختلفی میتوان بحث و تحقیق کرد. یکی از این جهات دلایل نقلی وارد در موضوع علت خلق است. از روایات معروف در این قسم، حدیثی قدسی خطاب به پیامبر (ص) است که خداوند فرمود: ”لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک؛ای محمد، اگر تو نبودی، جهان را خلق نمیکردم.“ ما در این مجال فقط در پی بررسی اعتبار و اصالت نقل این حدیث هستیم و به روایات مشابه و معنای حدیث فوق نمیپردازیم.
این حدیث مشهور در منابع کهن شیعی دیده نمیشود؛ با آنکه محدثان و راویان مدرسه اهل بیت (ع) اهتمام فراوانی به نقل و ثبت فضایل ایشان داشتهاند و قاعدتاً از نقل چنین جمله کوتاه و گویایی فروگذار نمیکردند. حدیث مزبور اولین بار بدون هیچ سند و مأخذی در کتاب ابن شهرآشوب (متوفای ۵۴۰ هـ. قـ.) ضمن نقل حدیثی طولانی آمده است. [۱] بنابراین، اولین نقل شیعه مربوط به قرن ششم است. سپس در دو کتاب ”تأویل الآیات“ سید شرفالدین استرآبادی (متوفای ۹۴۰ هـ. قـ.) [۲] و ”مشارق أنوار الیقین“ حافظ رجب برسی (متوفای اوایل قرن نهم) مجدداً بدون سند و منبعی تکرار شده است. [۳] بعد از آن دو، علامه مجلسی در بحار، ضمن حدیثی داستانگونه و طولانی، عبارت ”لولاک ما خَلَقتُ الأفلاک“ را آورده است. [۴] مجلسی منبع خود را کتاب ”الأنوار فی مَولد النبیّ المختار“ متعلق به ابوالحسن بکری معرفی میکند. آنسان که وی معرفی میکند بکری استاد شهید ثانی است.
با چشمپوشی از شخصیت بکری و کتاب او باید توجه داشت که علامه مجلسی باید تعیین میکرد که چگونه بدین کتاب دسترسی داشته تا اعتبار آن معلوم شود. اما در اصل انتساب چنین کتابی به بکرینامیکه استاد شهید ثانی باشد اشکال است. برای ابوالحسن بکری، استاد شهید ثانی، اصلاً چنین کتابی نقل نشده است. و خود بکری استاد شهید نیز هیچ توثیق و مدحی ندارد. آیا استاد عالِمِ مهمیبودن، دلیل بر وثاقت و اعتماد به منقولات و روایات آن شخص میشود؟ تاکنون چنین ادعایی نشده است.
ابوالحسن بکری، صاحب کتاب ”الأنوار“، اصلاً معاصر شهید ثانی نبوده است. صاحب کتاب ”الأنوار“ فردی شافعیمذهب بوده و پیش از ابنتیمیه (متوفای ۷۲۸ هـ. قـ.) میزیسته است، زیرا ابنتیمیه و ذهبی (متوفای ۷۴۸ هـ. قـ.) در کتب خود از او و کتابش یاد کردهاند. [۵] آخر قرن ششم کجا و نیمه قرن نهم که زمان زندگی شهید است کجا؟ [۶] در نتیجه، عبارت مشهور ”لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک“ در منابع کهن نقل نشده است.
بررسی سند، منبع و معنای ”و لولا فاطمه لما خلقتکما“
اما در هیچکدام از نقلهایی که بدان اشاره شد، ادامهای که امروزه برای حدیث فوق مشهور شده نیامده است. ادامه حدیث چنین است: ”یا أحمد، لولاک لَما خَلَقتُ الأفلاک و لولا علىٌّ لَما خَلَقتُک و لولا فاطمةُ لَما خَلَقتُکما؛ای احمد، اگر علی نبود، تو را نیز نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود، هیچکدام از شما دو نفر را خلق نمیکردم.“
در هیچکدام از منابع شیعی از قرن اول تا قرن چهاردهم ادامه مذکور نقل نشده است! اولین بار این ادامه، که حاوی معنای باطلی هم هست، ظاهراً در کتاب ”الجنة العاصمة“ متعلق به سید محمدحسن میرجهانی (متوفای ۱۴۱۳ هـ. قـ.) آمده است. [۷] بر اساس ادعای میرجهانی، این حدیث را از کتاب ”کشف اللئالی“ متعلق به شیخ صالح بن عبدالوهاب العرندس الحلّی (متوفای حدود ۸۴۰ هـ. قـ.) نقل میکند. اما ابن عرندس کیست؟ ابن عرندس شاعری شیعه و مخلص بوده است. بزرگانی مانند آقابزرگ تهرانی، کتابشناس بزرگ شیعه، و علامه سید محسن امین و علامه امینی متذکر اسم و زندگی و ترجمه وی شدهاند، اما چنین کتابی برای وی نقل نکردهاند. [۸] ضمن آنکه بر فرض اگر ابنعرندس هم چنین کتابی داشته باشد، و میرجهانی نیز به آن دسترسی داشته باشد، باز هم ادامه فوق معتبر نخواهد بود، زیرا منبع حدیث به قرن نهم میرسد و فاصلهای بیش از هشتصد سال با پیامبر دارد. وانگهی ابنعرندس خود نمیتواند روایتی نقل کند،بلکه او نیز باید منابع پیشینیان را به طرق صحیح اخذ کرده و به آنان ارجاع داده باشد. در حال حاضر چنین نیست و حتی مرحوم مجلسی هم چنین ادامهای را نقل نکرده است.
حدیث مذکور در بحار، علاوهبر مشکلات فوق از جهت منبع و سند، داستانگونه و مشتمل بر مطالب عجیب و غریب نیز هست. داستانگونه بودنِ آن احتمالِ جعل را تقویت میکند. علامه مجلسی نیز این موضوع و ضعف سند را تأیید میکند و دلیل نقل آن را اعتماد به مؤلف آن و ذکر معجزات مختلف در روایت میداند. [...] در حالی که نشان دادیم، در شناخت مؤلف آن خلط و اشتباه رخ داده است. اگر هم چنین اشتباهی رخ نمیداد، مؤلفی در قرن نهم نمیتواند دلیل اعتبار روایتی نوییدا باشد.
ادامه منقول فوق برای حدیث لولاک، معنای باطلی هم دارد، زیرا دلالت بر افضلیت حضرت علی (ع) بر پیامبر و حضرت فاطمه بر حضرت علی و رسول الله (ص) دارد، در حالی که روشن است که علت باید اقوى و افضل از معلول باشد. بنا بر مذهب شیعه و تمامیمسلمانان، حضرت ختمیمرتبت اشرف مخلوقات و از تمامیامامان افضل است؛ و بعد از ایشان، حضرت علی بر تمامیامامان افضل است، حال آنکه بنا بر ادامه خبر لولاک، حضرت علی بر پیامبر، و حضرت فاطمه (س) بر پیامبر و حضرت على افضل است.
آیتالله شبیری زنجانی نیز درباره میرجهانی و سند حدیث لولاک گفته است: ”حدیث لولاک که در ’الجنة العاصمة‘ ذکر شده است، جعلی است. مرحوم میرجهانی نقل کرده است که من به کتابخانه شیخ محمد سماوی، نویسنده ’إبصار العین‘ رفتم و میگشتم تا به کتابی از ابنعرندس برخورد کردم. سپس طریقی از ابنعرندس نقل میکند که مجعول بودن آن روشن است.“ [۹] همچنین، آیتالله شبیری نکاتی درباره کتابخانه شیخ محمد سماوی نقل میکند و در دسترسی میرجهانی به آن تردید و تشکیک میکند.
بر خواننده آگاه پوشیده نیست که روایات معتبر فراوانی در عظمت، فضیلت و برتری پیامبر و اهل بیت (ع) نقل و ثبت شده است که نفی روایتی اینچنینی ضرری به اصل برتری ایشان نمیزند. بلکه باید توجه داشت که نقل اخبار نامعتبر سبب میشود ناآگاهان در اصل وقایع شک کنند.» (سیمایی، ۱۳۹۸: ۱۳۰ ــ ۱۳۳)
پانوشتها:
[۱] ابنشهرآشوب، مناقب (ج ۱، ص ۲۱۷)
[۲] استرآبادی، تأویل الآیات (ص ۴۳۰)
[۳] حافظ برسی، مشارق الأنوار (ص ۴۶)
[۴] مجلسی، بحارالأنوار (ج ۱۵، ص ۲۸)
[۵] ذهبی، سیر أعلام النبلاء (ج ۱۹، ص ۳۶)؛ همو، میزان الإعتدال (ج ۱، ص ۱۱۲، ش ۴۴۰)؛ ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة (ج ۶، ص ۱۹۵)
[۶] آقابزرگ تهرانی، الذریعة (ج ۲، ص ۴۰۹ ــ ۴۱۱، ش ۱۶۳۸)
[۷] بحرانی، عوالم العلوم (ج ۱۱، ص ۴۴)
[۸] آقابزرگ تهرانی، الذریعة إلى تصانیف الشیعة (ج ۹، ص ۲۷، ش ۱۵۶)؛ امین عاملی، الشیعة (ج ۷، ص ۳۷۵)؛ امینی، الغدیر (ج ۷، ص ۱۳)
[۹] شبیری زنجانی، جرعهای از دریا (ج ۲، ص ۶۸۵ ــ ۶۸۶)
یادداشتها:
ـ سیمایی، مهدی. (۱۳۹۸). مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث: دفتر اول. قم: انتشارات کتاب طه.