شهید مطهری مینویسد:
«ما در تاریخ میخوانیم که علی (ع) نه تنها حق انتقاد را از دیگران نمیگرفت، بلکه ترغیب میکرد که از من انتقاد کنید، میفرمود: لَا تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقَالًا فِی حَقٍّ قِیلَ لِی (قریب به این مضمون ــ رجوع شود به خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه) و همین روش سبب شد که گروهی از خوارج طغیان کنند و حق چونوچرا برای خود در امر حکمیت و قرآن به نیزه کردن قائل شوند، گو اینکه در اثر کجفهمیسوءاستفاده کردند.
ولی علی ترجیح میدهد که سربازش چشموگوشبسته و دارای انضباط کورکورانه نباشد و این اصل پرورش اسلامیمحفوظ بماند، ولو اینکه منجر به شکست سیاسی خیالی او بشود، زیرا پیروزی مسلکی و هدفی او را دربرداشت. ولی معاویه همه کوششاش این است که مردم را بسازد آنچنان که برای او مفید باشد؛ چشموگوشبسته، شتر نر را از ماده تشخیص ندهد، روز چهارشنبه را به جای جمعه بپذیرد و بعد محرمانه پیغام دهد که به علی بگویید با سربازانی ”انضباطی“ به جنگ تو خواهم آمد که چهارشنبه را به جای جمعه میپذیرند، شتر نر را به جای شتر ماده میگیرند. به یزید توصیه میکند مردم شام را نگهداری کن، نگذار ملتهای دیگر با اینها خلط و آمیزش یابند که در این صورت ”تغیرت اخلاقهم.“ این تغییر اخلاق جز به خود آمدن مردم شام و باز شدن چشمشان نیست، جز آزادی و خروج از اطاعت کورکورانه نیست.
چرا امام حسین (ع) در شب عاشورا اصحابش را مرخص کرد و گفت: ”أَنْتُم فی حِلّ مِنْ بَیعَتی“ و به آنها گفت دشمن هم به شما کاری ندارد، پس شما هم از ناحیه دوست و هم از ناحیه دشمن آزادید؟ برای اینکه نمیخواست کوچکترین اجباری در کار باشد، ولو اجبار یک بیعت، ولو اجبار یک رودرواسی؛ میخواست راه خود را در کمال بصیرت و آگاهی انتخاب کنند.
از همه بالاتر اینکه، چرا رسول خدا در کارهای عمومیکه دستوری از وحی الهی نداشت با اصحاب مشورت میکرد، آرای آنها را محترم میشمرد، به آنها شخصیت میداد، آنها را عملًا وادار میکرد که فکر کنند (هرکس که طرف مشورت قرار گیرد احساس مسئولیت میکند و طبعاً فکر خود را در اطراف کار به جولان درمیآورد) و حال آنکه برای هیچکس به اندازه رسول خدا زمینه ساختن ابزار بلااراده از انسان میسر نبود؟ برای اینکه تربیت اسلامینه براساس ساختن موجودات بیانتخاب، بیفکر، آلی و ابزارصفت، وسیله هویتی، نوکرماهیتی بود، بلکه براساس رشد دادن شخصیتها بود.»
یادداشتها:
ـ یادداشتهای استاد مطهری (ج 2؛ 178 ــ 179)
ـ یادداشت مرتبط: