سید محمدعلی ایازی:
«ادعای من این است که قرآن کریم اگر در بیش از هفتاد سوره در مورد اخلاق سخن گفته، صرفاً توصیه و موعظه نکرده است. بین آنچه میخواسته رخ دهد با چیزی که میخواسته بسترسازی کند رابطه برقرار کرده و بنابراین اصل ادعا این است.
رابطه حیات اجتماعی و معنوی
این نظریه در مقابل آن نظریهای است که ادعا دارد اصل حیات دینی را مسائل معنوی تشکیل میدهد و مسائل دیگر در حاشیه قرار میگیرند. اتفاقاً در این چند روز، یکی از آقایانی که به عنوان فیلسوف از ایشان یاد میشود را دیدم که به صراحت این را گفتهاند که کاری با رفاه مادی و توسعه و تحول نداریم، بلکه، ولو اینکه اینها نیز نباشد، میتواند یک جامعه معنوی و اخلاقی وجود داشته باشد. تقریباً حرف ایشان ناظر به شرایط فعلی کشور است که به هر حال اگر وضع ما این طور است، وضعیت خوبی است، چون آرمان اخلافی داریم و در این راستا عمل میکنیم.
بنابراین، حرف من نظریهای در مقابل این نظریه است که روی این مسئله تکیه دارد که کاری به رفاه، توسعه وضعیت مادی و اقتصادی جامعه نداریم و الگوی ما این مسئله است، اما این نظریه [مورد نظر ما] میخواهد بگوید، هر اتفاق معنوی و اخلاقی که میخواهد در جامعه رخ بدهد، اتفاقاً وابسته به وضعیت اجتماعی است. اگر وضعیت اجتماعی و جامعه درست نباشد و جامعه در معرض آسیبها قرار بگیرد، این جامعه نمیتواند یک جامعه معنوی و دینی محسوب شود. بنابراین اصل ادعا پیوند و رابطه متقابل اخلاق اجتماعی با تحولات جامعه است.
۲۵۰ آیه در حوزه اخلاق اجتماعی
در یک مطالعه میدانی، وقتی که مفاهیم اخلاقی را در قرآن بررسی کردم، به بیش از ۲۵۰ آیه در حوزه اخلاق اجتماعی رسیدم. بنابراین حجم انبوهی از مباحث اخلاقی از مقولهای هستند که قرآن روی آن عنایت و تکیه دارد. همچنین در تصویر قرآن، وقتی سخن از زیست اخلاقی به میان میآید، اگرچه اخلاق فردی باشد، فارغ از غیر نیست. [...] یعنی اگر کسی بخواهد تعالیم دینی مانند حج و ... که در داخل انسان میگذرد را انجام دهد، فارغ از مقولات اجتماعی نیستند و بخشی از اینها نوعی ایجاد آمادگی برای انسان است که بتواند در جامعه یک زندگی مهربانانهتر را داشته باشد. اگر دستورات فردی و یک نوع سیر و سلوک در قرآن بیان شده است، مقدمهای بر این است که انسان قرآنی در جامعه رفتارش درست باشد. [...]
مسئله مهم این است که اگر یک ادعایی در مورد پیوند اخلاق و جامعه داشته باشیم، مبنا و پایه این ادعا کجاست؟ در قرآن کریم، یک دسته از آیات آمدهاند که در حوزههای اخلاقی هستند، اما اخلاقشان معنای اجتماعی دارند و اختصاص به پیامبر(ص) نیز ندارد. در آیه ۲۵ سوره حدید مسئله عدالت را تأکید میکند که همه انبیا (ع) یک خط دارند که مردم بتوانند عدالت را برقرار کنند. چرا این طور است؟ برای اینکه جامعهای که در آن عدالت نباشد معنویت نیز نخواهد بود. مفهوم آیه این است که یک خط مرکزی برای همه انبیا (ع) بوده است که اگر از دین، معنویت و اخلاق سخن میگفتند، میدانستند جامعهای که در آن فساد و استبداد باشد نمیتواند یک جامعه اخلاقی هم باشد.
شکلگیری اخلاق در بستر عینیات جامعه
در رابطه با مسئله اخلاق اجتماعی، حرف و ادعا این است که اصولاً وقتی صحبت از پیوند اخلاق با تحولات اجتماعی میکنیم، این طور است که اخلاق در بستری از واقعیات و عینیات جامعه شکل میگیرد. اینکه فرد آدمِ درستکاری باشد، وقتی میتواند این امر محقق شود که مسائل ابتدایی زندگی این فرد را تأمین کرده باشید. اگر فردی در جامعه میخواهد کار کند، به دنبال این میرود که شغلی را انتخاب کند، ولی وقتی میبیند برخی دیگر از افراد با رانت و فساد، قدرت و ثروت را به دست میآورند. در نتیجه، متوجه این بیعدالتی در جامعه میشود که در روند زندگی او نیز تأثیر منفی میگذارد.
اگر جامعه یک جامعه درستی نباشد و مردم معیشت درستی نداشته باشند، تعالی پیدا نمیکند. در آیه دوم سوره مائده در مورد حقکشی و در آیه 135 سوره نساء در مورد دروغ نگفتن سخن گفته است. در سوره انفال در مورد خیانت نورزیدن و در مورد ترور شخصیت نیز در آیه 11 سوره حجرات صحبت کرده است. یا اینکه در مورد کمفروشی یا آن چیزی که اصطلاحاً از آن به تحمیل عقیده نسبت به دیگران بحث میکنیم، در آیه 256 سوره بقره سخن گفته است. میگوید برخی از افراد چون ستم کردند، از دسترسی به نعمتهایی محروم شدند یا در سوره اعراف فرمود: ”وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا“ [اعراف: 58]، همه مفسران این آیه را استعاره گرفتهاند و گفتهاند جامعهای که در آن خرابی باشد، چیزی از آن بیرون نخواهد آمد. جامعه اگر بلد طیب باشد، استعدادها در آن رشد میکنند.
ذیل آیه ”فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ“ [نساء: 160]، حدیثی است که فرمود زمانی که خیانتها زیاد شد برکتها نیز از جامعه رخت برمیبندند؛ یعنی رابطهای بین سلامت اقتصادی و سیاسی جامعه با برکت وجود دارد. در کتاب اصول کافی نیز روایتی داریم که فرمود وقتی که گرانی میآید و شب میخوابید و صبح میبینید که گرانی هست، در آنجا امانتداری نیز آسیب میبیند و این وضعیت با معارف قرآن سازگاری ندارد.» (با اندکی ویرایش به نقل از خبرگزاری ایکنا، دسترسی در 1398/11/29)
یادداشتها:
ـ خبرگزاری ایکنا (انتشار در 1398/11/26)
ـ یادداشت مرتبط: